نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 987
و هر آيتى را كه به ايشان مىنموديم بزرگتر از آيت قبلى بود، و آنان را به چنگ عذاب گرفتيم تا مگر به توبه باز آيند. (48) و گفتند: اى جادوگر، پروردگار خود را بخوان تا آن عهد كه با تو كرده است بعمل آورد زيرا كه در آن صورت هدايت خواهيم يافت. (49) اما وقتى عذاب را از ايشان برداشتيم همانگاه ايشان پيمان شكستند. (50) و فرعون در ميان قومش آواز داد و گفت: اى قوم من، مگر نه سلطنت مصر مال من است و اين نهرها از زير (تخت) من روان است؟ آيا نمىبينيد؟ (51) يا اين را نمىبينيد كه من بهتر از اين شخص هستم كه او خوار است و سخن رسا نمىتواند گفت؟ (52) و چرا دستبندهايى از طلا بر او افكنده نشد يا با او فرشتگان همراه نيامدند؟ (53) پس قوم خويش را از جا بكند تا او را فرمان بردند زيرا كه ايشان قومى زشتكار بودند. (54) پس چون ما را به خشم آوردند از آنان انتقام كشيديم و همه آنان را غرق كرديم، (55) و آنان را داستانى و عبرتى براى آيندگان ساختيم. (56) و چون پسر مريم مثل زده (و سرگذشتش بر خوانده) مىشود ناگهان قوم تو روى از او مىگردانند. (57) و مىگويند: آيا معبودهاى ما بهترند يا او؟ آن را جز از ره جدال براى تو مثل نزدند. در واقع آنان گروهى پيكار جويند. (58) او فقط بندهاى است كه به وى نعمت داديم و او را سرمشقى براى بنى اسرائيل ساختيم. (59) و اگر بخواهيم از شما در زمين فرشتگانى قرار مىدهيم كه جانشينى كنند. (60)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 987