نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : كاويانپور، احمد جلد : 1 صفحه : 162
مستكبران قوم او گفتند: يا شعيب، سوگند ياد مىكنيم كه تو و كسانى را كه با تو ايمان آوردهاند از شهر و ديار خويش بيرون مىكنيم يا اينكه به آئين ما برگرديد. مؤمنين گفتند؛ اگر چه خواهان آن نباشيم؟ (88) هر گاه به آئين شما برگرديم در واقع به خدا نسبت دروغ دادهايم و سزاوار نيست بعد از آنكه خدا ما را از آن نجات داد، دوباره به آن بازگرديم، مگر آنچه خدا كه پروردگار ما است بخواهد. علم و آگاهى پروردگار ما بر هر چيزى احاطه كامل دارد. ما تنها به خدا توكل كردهايم. پروردگارا، ميان ما و قوم كافران، به حق و عدالت داورى كن كه تو بهترين داورى. (89) مستكبرين قوم او (به پيروانشان) گفتند؛ اگر از شعيب پيروى كنيد، هر آينه زبون و زيانكار خواهيد شد. (90) سپس زلزله شديدى همه آنها را فرا گرفت و صبحگاهان تنها اجسادشان در درون خانهها باقى مانده بود. (91) آنان كه شعيب پيامبر را مورد تكذيب قرار دادند (آن چنان محو و نابود شدند كه) گويى هرگز در آنجا ساكن نبودند. تكذيب كنندگان شعيب، جماعتى زبون و زيانكار بودند. (92) شعيب از آنها روى برگرداند و گفت؛ من پيام پروردگارم را به شما ابلاغ كردم و به شما نصيحت دادم، با اين وضع چگونه و چرا براى مردم كافر و ناباور متأسف و متأثر باشم؟ (93) ما بهيچ شهر و ديارى پيامبرى نفرستاديم مگر اينكه اهالى آنجا را بكيفر كفرشان به رنج و سختى گرفتار ساختيم، شايد متنبه شوند. (94) سپس بجاى رنج و سختى و ناامنى، راحتى و آسايش را جايگزين ساختيم تا فزونى يافتند و گفتند؛ در واقع به نياكان ما نيز رنج و سختى فراوان رسيد (تنها ما نبوديم كه گرفتار اينگونه مشكلات زندگى شديم بلكه اين قانون طبيعت است) وقتى چنين شد، ناگهان آنها را بعذابى سخت گرفتار ساختيم در حالى كه متوجه آن نبودند. (95)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : كاويانپور، احمد جلد : 1 صفحه : 162