نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : كاويانپور، احمد جلد : 1 صفحه : 379
من در آنجا زنى را ديدم كه بر مردم آن ديار حكومت ميكرد و. (از مال دنيا) همه چيز باو داده شده و تخت با عظمتى داشت. (23) من دريافتم كه او و قومش بجاى پرستش خدا، آفتاب را سجده ميكنند و شيطان اعمال ناپسند آنها را در نظرشان زيبا جلوهگر ساخته و آنها را از راه راست منحرف ساخته است و هدايت نيافتهاند. (24) تا خدايى را كه اسرار آسمانها و زمين را آشكار ميكند و بر نهان و آشكار مردم آگاه است، سجده كنند. (25) خداست كه هيچ معبودى بجز او نيست. پروردگار عرش عظيم است. (26) سليمان گفت: خواهيم ديد كه آيا راست مىگويى يا دروغگويى. (27) با اين نامه من برو و نامه را به آنها برسان، آن گاه برگرد. ضمنا ببين چه عكس العملى نشان خواهند داد. (28) (ملكه سبا) گفت: اى بزرگان قوم، نامه بسيار مهمى بسوى من انداخته شد. (29) نامه از جانب سليمان است و مرقوم داشته: بنام خداى بخشنده مهربان. (30) بر من برترى مجوئيد و اطاعتكنان پيش من بيائيد (و سر تسليم فرود آوريد). (31) آن گاه گفت: اى بزرگان قوم، مرا در كارم نظر دهيد. من تا كنون بدون نظر شما تصميم بكارى نگرفتهام. (32) آنها گفتند: ما بسيار نيرومند هستيم و بشدت مىجنگيم. فرمان تو راست. بنگر تا چه فرمان دهى. (33) (ملكه سبا) گفت: البته پادشاهان وقتى (با جنگ و خونريزى) وارد شهرى شوند، تمام آن را با خاك يكسان ميكنند و عزيزان شهر را ذليل مىسازند و بدينسان عمل مىكنند. (34) (صلاح اينست كه) من هدايايى براى آنان بفرستم تا به بينيم فرستادگان ما چه جوابى مىآورند. (35)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : كاويانپور، احمد جلد : 1 صفحه : 379