نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : كاويانپور، احمد جلد : 1 صفحه : 521
سوگند به آسمان كه داراى افلاك است. (7) بحقيقت شما مردم در گفتار خود (در مورد روز جزا) اختلاف نظر شديد داريد. (8) هر كه آن را انكار كند، دروغگو و تهمتزن است. (9) مرگ بر هر دروغگوى تهمتزن. (10) آن كسانى كه در جهل و گمراهى و در غفلت بسر مىبرند. (11) (يا پيامبر) از تو مىپرسند: روز جزا كى خواهد بود؟ (12) بگو، روزى كه آنها را در آتش دوزخ بسوزانند. (13) (عتاب ميشود) بچشيد، اين همان عذابى است كه شما براى آن شتاب ميكرديد. (14) آن روز پرهيزكاران همه در بهشت و در كنار چشمه ساران خواهند بود (15) آنچه پروردگارشان به آنان عطا كند (با كمال ميل و خشنودى) مىگيرند زيرا آنان در دنيا مردمى نيكوكار (و حق شناس) بودند. (16) و شبها اندكى خواب ميكردند. (17) و سحرگاهان از درگاه خدا آمرزش ميطلبيدند. (18) و در اموال خود حقى براى سائل و محروم قائل بودند. (19) و براى اهل يقين نشانههاى قدرت خدا در زمين مشهود است. (20) همچنين در وجود خود شما. آيا بچشم بصيرت نمينگريد؟ (21) رزق شما و نيز آنچه به شما وعده داده ميشود، در آسمان (به امر خدا) مقدر است. (22) سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه اين (وعده رزق مقدر) همانند سخن گفتن شما با يكديگر حق يقين است. (23) (يا پيامبر) آيا حكايت مهمانان ارجمند ابراهيم را شنيدهاى؟ (24) هنگامى كه وارد شدند، سلام گفتند. ابراهيم گفت: سلام بر شما «گروهى ناشناس هستند». (25) آن گاه نزد اهل بيت خود رفت و (براى مهمانان غذا تهيه ديد) سپس مقدارى كباب گوشت گوساله آورد. (26) و جلوى مهمانان گذاشت (و گفت بفرمائيد، ولى آنها دست به غذا نزدند) ابراهيم گفت: آيا شما غذا نميخوريد؟ (27) و در نهان از آنها ترس داشت. آنها گفتند: هيچ نترس و او را به پسرى عاقل بشارت دادند. (28) همسر ابراهيم با شيون جلو آمد در حالى كه چنگ بر صورت ميزد، گفت: من پير زنى نازا هستم. (29) فرشتگان گفتند: پروردگار تو چنين امر فرمود، مسلما او حكيم داناست (30)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : كاويانپور، احمد جلد : 1 صفحه : 521