responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم    جلد : 1  صفحه : 137


و هنگامى كه گفت ابراهيم به پدر خود آزر آيا مى‌گيرى بتان را خدايانى همانا مى‌بينم تو و قومت را در گمراهى آشكار (74)
و بدينسان بنمايانيم به ابراهيم پادشاهيهاى آسمانها و زمين را و تا بگردد از يقين‌دارندگان (75)
آن گاه كه فراگرفتش تاريكى شب ديد ستاره‌اى را گفت اين است پروردگار من و هنگامى كه فرو نشست گفت دوست ندارم فروروندگان را (76)
و هنگامى كه ديد ماه را تابنده گفت اين است پروردگار من و گاهى كه درون شد گفت اگر رهبريم نكند پروردگارم همانا مى‌شوم از گروه گمراهان (77)
تا گاهى كه ديد خورشيد را درخشان گفت اين است پروردگار من اين بزرگتر است سپس هنگامى كه ناپديد شد گفت اى قوم همانا بيزارم از آنچه شما شرك مى‌ورزيد (78)
همانا برگرداندم روى خود را بسوى آنكه آفريد آسمانها و زمين را يكتاپرست و نيستم از شرك‌ورزندگان (79)
و ستيزه كردند با وى قومش گفت آيا با من ستيزه كنيد در خدا حالى كه هدايتم كرده است و نترسم آنچه را شرك بدان ورزيد جز آنكه بخواهد پروردگار من چيزى را فراگرفته است پروردگارم همه چيز را به دانش آيا ياد نمى‌آوريد (80)
و چگونه ترسم آنچه را شرك ورزيديد و نترسيد از آنكه شرك ورزيديد به خدا آن را كه نفرستاده است بدان بر شما فرمانروايى‌اى پس كدام يك از دو گروه سزاوارترند به ايمن‌شدن اگر مى‌دانيد (81)

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم    جلد : 1  صفحه : 137
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست