نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 152
گفت چه چيز بازداشتت كه سجده نياوردى گاهى كه فرموديمت گفت كه من بهترم از او مرا از آتش آفريدى و او را از گل (12) گفت فرود شو از آن نرسد تو را كه كبر ورزى در آن پس برون شو كه تويى از سرافكندگان (13) گفت مهلتم ده تا روزى كه برانگيخته شوند (14) گفت همانا تويى از مهلتدادگان (15) گفت پس بدانكه مرا گمراه كردى همانا در كمينشان نشينم بر راه راست تو (16) سپس بر ايشان درآيم از پيش رويشان و از پشت سرشان و از راستها و چپهاى ايشان و نيابى بيشتر ايشان را شكرگزاران (17) گفت برون شو از آن نكوهيده سرافكنده هر آنكه تو را پيروى كند از ايشان همانا پر سازم دوزخ را از شما همگى (18) و اى آدم بيارام تو و همسرت در بهشت پس بخوريد از هر جا خواهيد و نزديك نشويد بدين درخت كه مىشويد از ستمگران (19) پس بفريفتشان شيطان تا بنماياند بديشان آنچه را نهان بود از ايشان از عورتهاى ايشان و گفت همانا نهى نكرده است شما را پروردگارتان از اين درخت مگر تا نباشيد دو فرشته يا باشيد از جاودانان (20) و سوگند آوردشان كه منم براى شما از اندرزدهندگان (21) پس سرنگونشان ساخت به فريب تا گاهى كه چشيدند از آن درخت پديدار شد براى ايشان عورتهاشان و آغاز كردند گرد مىآوردند بر خود از برگهاى بهشت و بانگ زد بديشان پروردگارشان كه آيا نهى نكردم شما را از اين درخت و نگفتم به شما كه شيطان براى شما دشمنى است آشكار (22)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 152