نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 161
و نبود پاسخ قومش جز آنكه گفتند برون رانيدشان از شهر خود كه اينانند مردمى پاكيزگىجويان (82) پس نجات داديم او و خاندانش را مگر همسرش كه شد از گذشتگان (83) و باريديم بر آنان بارانى پس بنگر چگونه شد فرجام گنهكاران (84) و بسوى مَديَن برادرشان شعيب را گفت اى قوم پرستش كنيد خدا را نيستتان خداوندى جز او همانا بيامد شما را نشانهاى از پروردگار شما پس تمام دهيد پيمانه و سنجش را و كم ندهيد به مردم چيزهاى ايشان را و تبهكارى نكنيد در زمين پس از اصلاحش اين بهتر است براى شما اگر هستيد مؤمنان (85) و ننشينيد بر هر راهى تا بترسانيد و بازداريد از راه خدا هر كه را ايمان بدان آورده است و بخواهيدش كج و ياد آريد هنگامى را كه كم بوديد پس بيفزودتان و بنگريد چگونه بود فرجام تبهكاران (86) و اگر باشند گروهى از شما ايمان آورده بدانچه فرستاده شدم بدان و گروهى ايمان نياورده باشند پس صبر كنيد تا حكم كند خدا ميان ما و او است بهترين حكمكنندگان (87)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 161