نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 175
بگو دارا نيستم براى خويشتن سود و نه زيانى جز آنچه خدا خواهد و اگر داناى ناپيدا مىبودم هر آينه فراوان مىگرفتم از خوبى و به من نمىرسيد بدى نيستم من مگر بيمدهنده و نويددهنده براى گروهى كه ايمان آرند (188) او است آنكه آفريد شما را از يك تن و قرار داد از او جفتش را تا آرامش گيرد بدو سپس هنگامى كه بر او درآمد برداشت بارى سبك پس بگذشت بر آن تا گاهى كه سنگين شد خواندند پروردگار خويش را كه اگر ما را صالحى (شايسته) دهى باشيم از شكرگزاران (189) ولى هنگامى كه داد بديشان صالحى (شايسته) و قرار دادند شريكانى براى او در آنچه بديشان داد همانا برتر است خدا از آنچه شرك مىورزند (190) آيا شريك كنند آنان را كه نيافرند چيزى را و خود آفريده شوند (191) و نتوانندشان ياريى و نه خويشتن را يارىاى كنند (192) و اگر بسوى هدايتشان خوانيد پيرويتان نكنند يكسان است بر شما بخوانيد ايشان را يا باشيد خموشان (193) همانا آنان را كه جز خدا مىخوانيد بندگانيند مانند شما پس بخوانيدشان تا اجابت كنند شما را اگر هستيد راستگويان (194) آيا آنان را است پاهايى كه روان گردند بدانها يا آنان را است دستهايى كه آهنگ كنند بدانها يا آنان را است ديدگانى كه بينند بدانها يا آنان را است گوشهايى كه بشنوند بدانها بگو بخوانيد شريكان خويش را پس نيرنگ با من كنيد و مهلتم ندهيد (195)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 175