نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 222
و نيست جنبندهاى در زمين مگر بر خدا است روزى او و مىداند آرامشگاه و كوچگاه او را هر كدام است در كتابى آشكار (6) و او است آنكه آفريد آسمانها و زمين را در شش روز و بود عرش او بر آب تا بيازمايد شما را كداميك نكوتريد در كردار و اگر گويى شمائيد برانگيختگان پس از مرگ هر آينه گويند آنان كه كفر ورزيدند نيست اين جز جادويى آشكار (7) و اگر دور كنيم از ايشان عذاب را تا امّتى شمرده گويند چه بازدارد آن را همانا روزى كه مىآيد ايشان را نيست برگرداننده از ايشان و فرود آمد بر ايشان آنچه بودند بدان استهزاءكنان (8) و اگر چشانيم انسان را از خود رحمتى و سپس بگيريمش از او همانا او است نوميد ناسپاس (9) و اگر چشانيمش نعمتى بعد از رنجى كه بدو رسيده است هر آينه گويد رفت بديها از من همانا او است شادمان خودستاى (10) مگر آنان كه صبر كردند و عمل صالح نمودند كه آنان را است آمرزش و پاداشى بزرگ (11) شايد تويى رهاكننده پارهاى از آنچه وحى مىشود بسوى تو و تنگ شود بدان سينه تو كه گويند چرا بر او فرود نيامد گنجى يا نيامد با او فرشتهاى جز اين نيست كه تويى بيمدهنده و خدا است بر هر چيزى وكيل (12)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 222