نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 225
و اى قوم من نخواهم از شما بر آن مالى را نيست پاداشم جز بر خدا و نيستم دوركننده آنان كه ايمان آوردند همانا ايشانند ملاقاتكننده پروردگار خويش ليكن بينم شما را گروهى كه نمىدانيد (29) و اى قوم من كه مرا يارى مىكند از خدا اگر برانمشان آيا يادآور نمىشويد (30) و نمىگويم به شما كه نزد من است گنجهاى خدا و ندانم ناپيدا را و نگويم كه منم فرشته و نمىگويم بدانان كه به خوارى نگرد ديدگان شما هرگز ندهد خدا بديشان خيرى خدا داناتر است بدانچه در دلهاى آنان است كه مىباشم در آن هنگام از ستمكاران (31) گفتند اى نوح همانا با ما ستيزه كردى پس فزون كردى ستيزه ما را پس بياور ما را آنچه به ما وعده دهى اگر هستى از راستگويان (32) گفت جز اين نيست كه آورد شما را بدان خدا اگر خواهد و نيستيد شما به عجزآرندگان (33) و سود ندهد شما را اندرز من اگر خواهم شما را اندرز دهم اگر خواهد گمراهتان كند او است پروردگار شما و بسوى او بازگردانيده شويد (34) يا گويند دروغ بسته است آن را بگو اگر دروغش بسته باشم بر من است گناهم و بيزارم از آنچه شما گناه كنيد (35) و وحى شد بسوى نوح كه هرگز ايمان نيارند از قومت جز آنان كه ايمان آوردند پس آزرده نشو از آنچه مىكنند (36) و بساز كشتى را به ديدگان ما و وحى ما و سخن نگوى با من در باره آنان كه ستم كردند همانا ايشانند غرقشدگان (37)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 225