نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 243
گفت آيا امين شمرم شما را بر او جز بدانگونه كه امين شمردم شما را بر برادرش از پيش پس خدا است بهترين نگاهدارنده و او است مهربانترين مهربانان (64) و هنگامى كه برگشودند بار خويش را ديدند كالاى خود را كه بازگردانيده شده است بسوى ايشان گفتند اى پدر چه مىخواهيم اينك كالاى ما برگردانيده شد بسوى ما و خوراك دهيم خاندان خويش را و نگهداريم برادر خويش را و بيفزائيم پيمايش اشترى را اين است پيمايشى اندك (65) گفت نفرستمش با شما تا دهيدم گروگانى از خدا كه بياريدش بسوى من مگر آنكه فراگرفته شويد و هنگامى كه دادندش گروگان خود را گفت خدا است بر آنچه گوئيم وكيل (66) و گفت اى فرزندان من درون نشويد از يك در و درآئيد از درهاى پراكنده و بىنياز نگردانم شما را از خدا به چيزى نيست حكم جز آن خدا بر او توكل كردم و بر او توكّل كنند توكّل كنندگان (67) و هنگامى كه درآمدند بدانسان كه فرمود ايشان را پدرشان نبود كه بىنياز كند از ايشان از خدا چيزى مگر خواستهاى را در دل يعقوب كه برآوردش و همانا او است دانشمندى بدانچه بياموختيمش و ليكن بيشتر مردم نمىدانند (68) و هنگامى كه درآمدند بر يوسف جاى داد نزد خود برادر خود را گفت همانا منم برادر تو پس اندوهگين مباش بدانچه بودند مىكردند (69)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 243