نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 246
اى فرزندان من برويد پس جستجو كنيد از يوسف و برادرش و نوميد نشويد از روح خدا همانا نوميد نشوند از روح خدا جز گروه كافران (87) پس هنگامى كه درآمدند بر او گفتند اى عزيز رسيد به ما و خاندان ما رنج و آورديم كالايى ناچيز پس پركن براى ما پيمانه را و تصدق كن بر ما كه خدا پاداش دهد به تصدقكنندگان (88) گفت آيا دانستيد چه كرديد به يوسف و برادرش هنگامى كه بوديد نادانان (89) گفتند مگر تويى يوسف گفت من يوسفم و اين است برادرم كه خدا منّت نهاد بر ما بدرستى هر كه پرهيزكارى كند و شكيبا شود همانا خدا تباه نگرداند پاداش نكوكاران را (90) گفتند به خدا برگزيده است خدا تو را بر ما و همانا بوديم ما تباهكاران (91) گفت نيست نكوهشى بر شما امروز بيامرزد شما را خدا و او است مهربانترين مهربانان (92) ببريد جامه مرا اين پس بيفكنيدش بر روى پدرم تا بينا گردد و بياريد مرا به خانواده خود همگى (93) و هنگامى كه بار نهاد كاروان گفت پدر ايشان همانا مىيابم بوى يوسف را اگر نه كم خردم خوانيد (94) گفتند به خدا تويى در گمراهى پيشين (95)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 246