نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 275
و مىپرستند جز خدا آنچه را دارا نيست براى ايشان روزيى از آسمانها و زمين چيزى را و نمىتوانند (73) پس نزنيد براى خدا مثَلها را و همانا خدا مىداند و شما نمىدانيد (74) زده است خدا مثَلى بندهاى مملوك كه توانايى ندارد بر چيزى و آنكه روزيش داديم از خود روزيى نكو پس او انفاق مىكند از آن نهان و آشكارا آيا يكسانند سپاس خداى را بلكه بيشترشان نمىدانند (75) و زده است خدا مثَلى دو مرد كه يكيشان گنگ است توانايى ندارد بر چيزى و او است بارى بر مهتر خويش به هر سويش گرداند نيارد به خيرى آيا يكسان است او با آنكه امر كند به داد و او است بر راهى راست (76) و از آن خدا است ناپيداى آسمانها و زمين و نيست امر ساعت جز مانند بهم زدن چشم يا نزديكتر همانا خدا است بر همه چيز توانا (77) و خدا برون آورد شما را از شكمهاى مادرهاى خويش نمىدانستيد چيزى را و نهاد براى شما گوش و ديدگان و دلها را شايد سپاس گزاريد (78) آيا ننگريستند بسوى پرندگان كه فرمانبردارانند در فضاى (پهنه) آسمان نگه نداردشان جز خدا همانا در اين است آيتهايى براى قومى كه ايمان آرند (79)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 275