نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 299
خواسته و فرزندان زيب زندگانى دنيا است و بازماندههاى شايسته بهتر است نزد پروردگار تو به پاداش و بهتر است در آرزو (46) و روزى كه برانيم كوهها را و بينى زمين را نمودار (يا برآمده) و گردشان آورديم پس بجاى نگذاشتيم از ايشان كسى را (47) و عرض شدند بر پروردگار تو صفى همانا آمديد ما را چنان كه آفريديمتان نخستين بار بلكه پنداشتيد كه هرگز نگذاريم براى شما وعدهگاهى را (48) و نهاده شد كتاب پس بينى گنهكاران را شوريده از آنچه در آن است و گويند اى واى بر ما چه شود اين كتاب را كه نگذارد كوچك و نه بزرگى را مگر آنكه برشمردش و يافتند آنچه را كردند حاضر و ستم نكند پروردگار تو كسى را (49) و هنگامى كه گفتيم به فرشتگان سجده كنيد براى آدم پس سجده كردند جز ابليس بود از جنّ پس سرپيچيد از فرمان پروردگار خويش آيا گيريدش او و نژادش را دوستانى جز از من حالى كه ايشانند براى شما دشمن چه زشت است ستمگران را بدلى (50) گواه نگرفتم ايشان را بر آفرينش آسمانها و زمين و نه آفرينش خودشان و نبودم هرگز گيرنده گمراهان بازويى (51) و روزى كه گويد بخوانيد شريكانم را آنان كه مىپنداشتيد پس خواندندشان پس پاسخشان نگفتند و نهاديم ميانشان پرتگاهى را (52) و ديدند گنهكاران آتش را پس پنداشتند كه افتادگانند در آن و نيافتند از آن كنارگاهى را (53)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 299