نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 331
نشنوند حسش را و ايشانند در آنچه هوس كند دلهاى ايشان جاودانان (102) اندوهگينشان نسازد آشوب بزرگتر و درآيند بر ايشان فرشتگان (يا پيشواز ايشان روند فرشتگان) كه اينك روز شما آنكه بوديد وعده داده مىشديد (103) روزى كه پيچيم آسمان را مانند پيچيدن نامهدان نامهها را بدانسان كه آغاز كرديم نخستين آفرينش را بازگردانيمش وعده است بر ما همانا هستيم ما كنندگان (104) و هر آينه نوشتيم در زبور پس از ذكر كه زمين را ارث برند بندگان من شايستگان (105) همانا در اين است ابلاغى براى گروهى كه پرستشگرند (106) و نفرستاديمت مگر رحمتى براى جهانيان (107) بگو جز اين نيست كه وحى شود بسوى من همانا خداوند شما است خداوند يكتا پس آيا شمائيد اسلامآرندگان (108) پس اگر پشت كردند بگو آگهيتان دادم يكسان و ندانم آيا نزديك است يا دور آنچه وعده داده شويد (109) همانا او مىداند آشكار را از سخن و مىداند آنچه را نهان كنيد (110) و ندانم شايد آزمايشى باشد براى شما و بهرهمنديى تا زمانى (111) گفت پروردگارا حكم كن به حقّ و پروردگار ما خداى مهربان است يارى جسته بر آنچه مىستائيد (112)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 331