نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 355
مردانى كه سرگرمشان نسازد بازرگانى و نه سوداگرى از ياد خدا و بپاىداشتن نماز و دادن زكات ترسند روزى را كه مىگردد در آن دلها و ديدهها (37) تا پاداششان دهد خدا بهتر آنچه كردند و بيفزايدشان از فضل خويش و خدا روزى دهد هر كه را خواهد بىشمار (38) و آنان كه كفر ورزيدند كردارشان مانند سرابى است در خشكزارى كه پنداردش تشنهلب آبى تا گاهى كه بيايدش نيابدش چيزى و بيابد خدا را نزد آن پس بدو دهد حسابش را و خدا است شتابنده در حساب (39) يا مانند تاريكيهايى در دريايى ژرف بپوشاندش موجى (فراگيردش) از فراز آن است موجى كه از فراز آن است ابرى تاريكيهايى است پارهاى از آنها بر فراز پارهاى گاهى كه برون آرد دستش را نيارد كه بيندش و آن كو ننهاده است خدا برايش نورى پس نباشدش نورى (40) آيا نديدى كه خدا تسبيح گويدش آنكه در آسمانها و زمين است و مرغان بالگشادگان هر كدام دانست نماز و تسبيحش را و خدا دانا است بدانچه كنند (41) و براى خدا است پادشاهى آسمانها و زمين و بسوى خدا است بازگشت (42) آيا نبينى كه خدا براند ابرى پس گردآورد ميانش تا بگرداندش توده انباشته كه بينى باران را برون آيد از شكافهاى آن و بفرستد از آسمان از كوههايى كه در آنها است از تگرگ پس برساندش به هر كه خواهد و بازگرداندش از هر كه خواهد نزديك است تابش برق آن ببرد ديدگان را (43)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 355