نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 364
يا پندارى كه بيشترشان مىشنوند يا بخرد مىيابند نيستند جز مانند چهارپايان بلكه ايشانند گُمتر در راه (44) آيا ننگريستى بسوى پروردگار خويش چگونه پهن كرد سايه را و اگر مىخواست هر آينه مىگردانيدش مانده در يك جا سپس گردانيديم خورشيد را بر آن راهنما (45) پس بگرفتيمش بسوى ما گرفتنى آسان (46) و او است آنكه گردانيد براى شما شب را پوششى و خواب را آرامشى و گردانيد روز را برانگيختنى (47) و او است آنكه فرستاد بادها را مژده پيش روى رحمتش و فرستاديم از آسمان آبى پاككننده (48) تا زنده سازيم بدان شهرى مرده را و بنوشانيمش از آنچه آفريديم به دامها و مردمى بسيار (49) و همانا گردانيديمش ميانشان تا يادآور شوند پس نخواستند بيشتر مردم جز ناسپاسى را (50) و اگر مىخواستيم هر آينه برمىانگيختيم در هر شهرى ترسانندهاى (51) پس فرمانبردارى مكن كافران را و جهاد كن با ايشان بدان جهادى بزرگ (52) و او است آنكه به هم آميخت يا روان ساخت دو دريا را اين گواراى پاكيزه و آن نمكى شور و بنهاد ميان آن جدا كنندهاى و ديوارى افراشته (53) و او است آنكه آفريد از آب بشرى پس گردانيدش تبارى و پيوندى و بوده است پروردگار تو توانا (54) و مىپرستند جز خدا آنچه را نه سودشان دهد و نه زيانشان رساند و بوده است كافر بر پروردگار خويش پشتيبان (55)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 364