responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم    جلد : 1  صفحه : 400


و هنگامى كه آمدند فرستادگان ما ابراهيم را به مژده گفتند هر آينه نابودكننده‌ايم مردم اين شهر را همانا مردمش بودند ستمگران (31)
گفت همانا در آن است لوط گفتند ما داناتريم بدانكه در آن است هر آينه نجاتش دهيم او و خاندانش را مگر زنش را كه بوده است از گذشتگان (32)
و هنگامى كه آمدند فرستادگان ما لوط را به رنج شد از ايشان و تنگ شد بديشان تاب و توان او گفتند نترس و اندوهگين مباش كه مائيم نجات‌دهندگان تو و خاندانت مگر آن تو كه او است هر آينه از گذشتگان (33)
همانا مائيم فرستنده بر مردم اين شهر چركى را از آسمان بدانچه بودند نافرمانى مى‌كردند (34)
و همانا بازگذارديم از آن نشانى آشكار براى گروهى كه بخرد مى‌يابند (35)
و بسوى مَدين برادرشان شعيب را پس گفت اى قوم پرستش كنيد خدا را و اميد داريد روز بازپسين را و نكوشيد در زمين تباهكاران (36)
پس تكذيبش كردند پس بگرفتشان لرزشى كه بامداد كردند در خانه خويش مردگان (37)
و عاد و ثمود و بدرست پديدار شد براى شما از نشيمنيهاى آنان و بياراست براى ايشان شيطان كردارشان را پس بازداشتشان از راه حالى كه بودند بينايان (38)

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم    جلد : 1  صفحه : 400
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست