نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 408
و هر گاه رسد مردم را رنجى خوانند پروردگار خود را زارىكنان بسويش تا آن گاه كه چشاندشان از خويش رحمتى ناگهان گروهى از ايشانند به پروردگار خويش شركورزان (33) تا كفر ورزند بدانچه آورديمشان پس بهرهمند باشيد زود است بدانيد (34) يا فرستاديم بر ايشان فرمانى كه سخن گويد بدانچه بودند بدان شركورزان (35) و هر گاه چشانيم مردم را رحمتى شادمان شوند بدان و اگر رسدشان بديى بدانچه پيش فرستاد دستهاشان ناگاه ايشانند نوميدان (36) آيا نديدند كه خدا فراخ گرداند روزى را براى هر كه خواهد و تنگ سازد همانا در اين است آيتهايى براى گروهى كه ايمان آرند (37) پس بده به خويشاوندان بهرهاش را و بينوا و وامانده در راه اين نكوتر است براى آنان كه خواهانند روى خدا و آنانند رستگاران (38) و آنچه آريد از ربايى (سود) كه بيفزايد در مالهاى مردم پس فزونى نگيرد نزد خدا و آنچه آريد از زكاتى كه خواهيد بدان روى خدا را پس آنانند فزونىگيرندگان (39) خدا است آنكه آفريد شما را پس روزيتان داد پس بميراند شما را و سپس زنده سازدتان آيا هست از شريكان شما آنكه بكند از اينها چيزى را او منزّه و برتر است از آنچه شرك مىورزند (40) پديدار شد تباهى در دشت و دريا بدانچه فراهم كرد دستهاى مردم تا چشاندشان پارهاى از آنچه كردند شايد بازگردند (41)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 408