نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 41
و هنگامى كه سان داد و براند طالوت سپاه را گفت هرآينه خداوند است آزماينده شما به وسيله جويى تا هر كس بنوشد از آن نباشد از من و آن كس كه نچشدش از من باشد مگر آنكه با دست خويش كفى از آن برگيرد پس نوشيدند از آن جز كمى از ايشان سپس گاهى كه بگذشت از آن او و آنان كه ايمان آورده بودند با او گفتند نيست ما را نيرويى امروز برابر جالوت و لشكرش گفتند آنان كه مى پنداشتند كه ايشانند ملاقاتكننده خدا چه بسا گروهى كم پيروز شدند بر گروهى بسيار به اذن خدا و خدا است با شكيبايان (249) و هنگامى كه برابر شدند با جالوت و سپاهش گفتند پروردگارا بريز بر ما شكيبايى را و استوار ساز پاهاى ما را و يارى كن ما را بر گروه كافران (250) پس شكستشان دادند به اذن خدا و كشت داود جالوت را و داد خدا بدو پادشاهى و حكمت را و بياموختش از آنچه مىخواست و اگر نبود بركناركردن خدا مردم را بعضى را با بعضى هرآينه تباه مىشد زمين و ليكن خدا داراى فضل است بر جهانيان (251) اين است آيتهاى خدا كه مىخوانيمش بر تو به حقّ و همانا تويى از فرستادگان (252)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 41