نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 431
و سود ندهد شفاعت نزد او جز براى آنكه دستور دهدش تا گاهى كه گرفته شود طپيدن هراس از دلهاى ايشان گويند چه گفت پروردگار شما گويند حقّ را و او است برتر بزرگوار (23) بگو كه روزيتان دهد از آسمانها و زمين بگو خدا و ما يا شمائيم هر آينه بر هدايتى يا در گمراهى آشكار (24) بگو پرسش نشويد از آنچه ما كرديم و نه پرسش شويم از آنچه شما كنيد (25) بگو گردآورد ميان ما پروردگار ما سپس بگشايد ميان ما به حقّ و او است گشاينده دانا (26) بگو بنمايانيديم آنان را كه پيوستش كرديد شريكانى نه چنين است بلكه او است خداوند عزّتمند حكيم (27) و نفرستاديم تو را مگر براى همه مردم مژدهدهنده و ترساننده و ليكن بيشتر مردم نمىدانند (28) و گويند چه هنگام است اين وعده اگر هستيد راستگويان (29) بگو شما را است وعدهگاه روزى كه نه دير كنيد از آن ساعتى و نه پيشى گيريد (30) و گفتند آنان كه كفر ورزيدند هرگز ايمان نياريم بدين قرآن و نه بدانچه پيش روى آن است و كاش مىديدى گاهى كه ستمگران بازداشت شدگانند نزد پروردگار خويش برگردانند برخى از ايشان به برخى گفتار را گويند آنان كه ناتوان شمرده شدند بدانان كه برترى جستند اگر نبوديد شما هرآينه مىبوديم ما مؤمنان (31)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 431