نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 512
همانا آنان كه با تو پيمان بندند (دست بيعت به تو دهند) جز اين نيست كه با خدا پيمان بندند دست خدا است فراز دستهاى ايشان پس هر كه پيمانشكنى كند جز اين نيست كه بر خويش پيمان شكند و آنكه پايدار ماند (وفا كند) بر آنچه پيمان بست با خدا بر آن زود است بدو دهد پاداشى گران (بزرگ را) (10) زود است به تو گويند بازنشستگان از دشتنشينان كه سرگرم داشت ما را خواستههاى ما و خاندانهاى ما پس آمرزش خواه براى ما گويند با زبانهاى خويش آنچه را نيست در دلهاشان بگو پس كه دارا گردد براى شما از خدا چيزى را اگر بخواهد به شما زيانى را يا بخواهد به شما سودى را بلكه خدا است بدانچه مىكنيد آگاه (11) بلكه پنداشتيد كه هرگز بازنگردند پيمبر و مؤمنان بسوى كسانشان هيچگاه و بياراست اين در دلهاى شما و گمان برديد گمان بد را و شديد قومى تباه (12) و آنكه ايمان نيارد به خدا و پيمبرش همانا آماده ساختيم براى كافران آتش سوزان را (13) خداى را است پادشاهى آسمانها و زمين بيامرزد براى هر كه خواهد و عذاب كند هر كه را خواهد و خدا است آمرزنده مهربان (14) زود است گويند بازنشستگان گاهى كه روان شويد بسوى بردههايى كه به چنگ زريد بگذاريد از پى شما آئيم خواهند دگرگون كنند سخن خدا را بگو از پى ما نيائيد هرگز بدينسان گفته است خدا از پيش زود است گويند بلكه شما به ما حسادت ورزيد بلكه آنان درنيابند جز اندكى را (15)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 512