نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 519
و همانا آفريديم انسان را و دانيم آنچه را مىخلد در دلش و ما نزديكتريم بدو از بند وريد (رگ گردن) (16) هنگامى كه دريابند آن دو دريابندگان از راست و از چپ نشستهاى (17) به لب نراند سخنى را جز آنكه نزد او است نگهبانى آماده (18) و آمد بيهشى مرگ به حقّ اين است آنچه بودى از آن گريزان (19) و دميده شد در صور اين است روز بيم (20) و آمد هر كسى با او رانندهاى و گواهى (21) همانا بودى در غفلتى از اين پس برداشتيم از تو پردهات را پس ديده تو امروز است تيز (22) و گفت همنشين اين است آنچه نزد من است آماده (23) بيفكنيد در دوزخ هر ناسپاس كينورزى (24) فراوان بازدارنده از خوبى تجاوزگرى شكّآور (25) كه قرار داد با خدا خدايى ديگر را پس بيفكنيدش در شكنجه سخت (26) گفت همنشين او پروردگارا من به سركشيش وانداشتم ليكن بود او در گمراهى دور (27) گفت نستيزيد نزد من حالى كه پيش فرستادم بسوى شما بيم دادن را (28) دگرگون نگردد سخن نزد من و نيستم ستمكننده به بندگان (29) روزى كه گوئيم به دوزخ آيا پر شدى و گويد آيا هست بيشى (30) و جايگاه شد بهشت براى پرهيزكاران نه دور (31) اين است آنچه وعده داده شويد براى هر بازگشتكننده نگهدارنده (32) آنكه بترسد خداى مهربان را به نهان و بيايد با دلى بازگشتكننده (33) درآئيد در آن به سلامى اين است روز جاودانى (34) آنان را است هر چه خواهند در آن و نزد ما است فزونى (35)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 519