نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 55
اينجا خواند زكريا پروردگار خويش را گفت پروردگارا ببخش مرا از نزد خود نسلى پاكيزه كه تويى همانا شنونده دعا (38) پس بانگ زدندش فرشتگان و او ايستاده بود به نماز در پرستشگاه كه خدايت مژده دهد به يحيى تصديقكننده به كلمهاى از خدا و بزرگوارى (مهترى) و خويشتن نگهدار و پيمبرى از شايستگان (39) گفت پروردگارا چگونه مرا پسرى شود و رسيده است مرا پيرى و زنم نازا است گفت بدينگونه خدا مىكند هر چه را خواهد (40) گفت پروردگارا قرار ده براى من آيتى گفت آيت تو آن است كه سخن نگويى با مردم سه روز جز به رمز و ياد كن پروردگار خويش را بسيار و سپاس گزار به شامگاهان و بامداد (41) و هنگامى كه گفتند فرشتگان اى مريم همانا خداوندت برگزيد و پاك ساخت و اختيار كرد تو را بر زنان جهانيان (42) اى مريم فروتن شو براى پروردگار خويش و سجود كن و ركوع كن با ركوع گزاران (43) اين از اخبار نهان است كه وحى فرستيمش به سوى تو و نبودى نزد آنان گاهى كه مىافكندند قلمهاى خويش را كه كدامين كفيل شوند مريم را و نبودى نزد ايشان گاهى كه ستيزه مىكردند (44) هنگامى كه گفتند فرشتگان اى مريم همانا خدايت بشارت دهد به كلمهاى از خود نامش مسيح عيسى فرزند مريم آبرومندى در دنيا و آخرت و از مقربان (45)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 55