2/ 106 آنچه از آيهاى نسخ كنيم يا آن را از ياد ببريم بهتر از آن يا همانند آن را مىآوريم، آيا نمىدانى كه خداوند بر هر كارى تواناست؟ (106) ما: اسم شرط، مفعول به مقدّم، محلا منصوب. 2/ 107 آيا نمىدانى كه به يقين فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداوند است و شما را به جز خداوند هيچ سرور و ياورى نيست (107) له: جارّ و محلا مجرور، خبر مقدّم، محلا مرفوع. ملك: مبتداى مؤخّر. 2/ 108 آيا مىخواهيد از پيامبرتان سؤال كنيد همچنان كه قبلا از موسى سؤال شده بود؟ و هركس كفر را با ايمان عوض كند مسلما راه راست را گم كرده است (108) ام: حرف استفهام. ان: از حروف ناصبه و حرف مصدرى. كما: جارّ و محلا مجرور. موسى: نايب فاعل، تقديرا مرفوع. فاء: حرف ربط. قد: حرف تحقيق. 2/ 109 بسيارى از اهل كتاب بعد از آن كه حق بر آنان آشكار شده است. به خاطر حسدى كه در وجودشان است، دوست دارند كه شما را بعد از ايمانتان كافر گردانند. پس عفو كنيد و چشم بپوشيد تا خداوند فرمان خويش را بياورد. آرى خداوند بر همه چيز تواناست (109) كفارا: مفعول به دوّم. حسدا: مفعول له. حتّى: حرف مقدّر به ان ناصبه. قدير: خبر ان. 2/ 110 نماز را برپاداريد و زكات را بپردازيد و آن چه از نيكى براى خودتان از پيش مىفرستيد، آن را نزد خداوند خواهيد يافت. مسلما خداوند به آن چه مىكنيد بيناست (110) ما: اسم شرط، مفعول به مقدّم. 2/ 111 و گفتند: «هرگز كسى به بهشت داخل نمىشود مگر آن كه از يهوديان يا مسيحيان باشد.» اين آرزوهاى آنان است. بگو: «اگر راست گوييد برهانتان را بياوريد.» (111) الجنة: مفعول به. الّا: حرف حصر. من: اسم موصول، فاعل، محلا مرفوع. هودا: خبر كان. نصارى: معطوف به هودا، تقديرا منصوب. تلك: مبتدا، محلا مرفوع. 2/ 112 آرى، هركس وجودش را براى خداوند تسليم كند و او نيكوكار باشد، پس مزدش نزد پروردگارش است و ترسى بر ايشان نيست و ايشان غمناك نمىشوند (112) بلى: حرف جواب. من: اسم شرط، مبتدا، محلا مرفوع. اسلم: فعل ماضى، فاعل آن ضمير مستتر (هو) است. وجه: مفعول به. هاء: مضاف اليه، محلا مجرور. اسلم وجهه: خبر، محلا مرفوع. هو: مبتدا، محلا مرفوع. لا: حرف شبيه به ليس و خوف: اسم آن و عليهم: جارّ و محلا مجرور، خبر آن، محلا منصوب. لا: حرف زايد براى تأكيد. هم: مبتدا، محلا مرفوع.