2/ 177 نيكى آن نيست كه رويتان را به جانب مشرق و مغرب بگردانيد بلكه نيكى آن است كه آدمى به خداوند و روز آخرت و فرشتگان و كتاب و پيامبران ايمان آورد و مال [خويش] را با وجود دوست داشتنش، به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در رهماندگان و گدايان و در [راه آزادى] بردگان بدهد و نماز را بر پاى دارد و زكات را بپردازد و هرگاه پيمان بندند به پيمانشان وفادار باشند و در سختى و رنجورى و هنگام كارزار شكيبا باشند آنان كسانى هستند كه راست گفتهاند و آنان خود پرهيزكارانند (177) من: اسم موصول، خبر لكنّ، محلا مرفوع. ذوى: مفعول به، علامت نصب آن (ياء) است و القربى: مضاف اليه، تقديرا مجرور. حين: مفعول فيه، ظرف زمان. الّذين: خبر، محلا مرفوع. هم: ضمير فصل. 2/ 178 هان! اى كسانى كه ايمان آوردهايد بر شما در مورد كشتگان، قصاص مقرّر شده است كه آزاد برابر آزاد و بنده برابر بنده و زن برابر زن. پس هر كه از جانب برادر [دينى] خود چيزى برايش بخشوده شود پس [بر عهدهى اوست] كه به خوبى پيروى كند و [بايد ديه را] به نيكى به او بپردازد. آن تخفيف و رحمتى از پروردگار شماست، پس هركس بعد از آن از اندازه درگذرد، عذابى دردناك براى او است (178) القصاص: نائب فاعل. الحرّ: مبتدا و بالحرّ: جارّ و مجرور، خبر، محلا مرفوع. شىء: نائب فاعل. ابتاع: مبتدا (خبر مقدّمش محذوف است) ذلك: مبتدا. تخفيف: خبر. عذاب: مبتداى مؤخّر. 2/ 179 و اى خردمندان شما را در قصاص زندگانى است باشد كه شما تقوى پيشه كنيد (179) حياة: مبتداى مؤخّر. يا: حرف ندا و اولى: مناداى مضاف، علامت نصب آن (ياء) است. الالباب: مضاف اليه. 2/ 180 بر شما مقرّر شده است كه چون مرگ يكى از شما فرارسد اگر مالى بر جاى گذارد براى پدر و مادر و نزديكان به نيكى وصيّت كند كه اين بر پرهيزگاران وظيفه است (180) احد: مفعول به و كم: مضاف اليه، محلا مجرور. الوصيّة: نائب فاعل. حقا: جانشين مفعول مطلق (حقّ ذلك حقا) 2/ 181 پس هركس آن وصيّت را بعد از شنيدنش تغيير دهد گناهش فقط بر گردن كسانى است كه آن را تغيير مىدهند، مسلما خداوند شنواى داناست (181) فاء: حرف عطف. من: اسم شرط جازم، مبتدا، محلا مرفوع. بعد: مفعول فيه، ظرف زمان. ما: حرف مصدرى و ما: بعد از انّ كافّه است. عليم: خبر دوّم.