نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : ياسرى، محمود جلد : 1 صفحه : 521
7- قسم به آسمان كه داراى راهها و آراسته به ستارههاست. 8- كه شما در گفتار مختلفيد نسبت به قرآن و پيغمبر. 9- برگرديده شود از ايمان، هر كه برگرديده شد به سمت شيطان. 10- كشته و نابود باد هر دروغگويى. 11- آن كسانى كه ايشان در غفلت و بىتوجهاند. 12- مىپرسند كه: كى خواهد بود روز جزا؟ 13- روزى كه ايشان در آتش سوخته شوند. 14- ملائكه گويند به ايشان: بچشيد ابتلاى سوختن خود را به آتش. اين است آن چيزى كه شما با شتاب طلب مىكرديد. 15- البته پرهيزكاران در بهشتهاى پر از ميوه و اشجار و چشمهسارهاى جاريند. 16- دريافت دارند آنچه را كه دهد پروردگارشان؛ چون كه ايشان پيش از قيامت نيكوكار بودند در دنيا. 17- كمى از شب را خواب مىكردند. 18- و سحرگاهان، ايشان استغفار مىنمودند. 19- و در مالهاى خود حقى منظور مىداشتند براى سؤال كننده و محروم كه چيزى ندارد و سؤال هم نكند. 20- و در زمين، در آثار صنع كردگار نشانهها و علاماتى است از جانب پروردگار براى اهل يقين. 21- و در نفسهاى خودتان هم علاماتى هست آيا نمىبينيد؟ 22- و در آسمان است روزى شما و آنچه وعده كرده شويد. 23- قسم به پروردگار آسمان و زمين، كه اين قسمت روزى شما در آسمان، البته راست است مثل آنچه سخن گوييد. و چنان كه در سخن گفتن شماها شكى نيست در روزى مقدرتان هم شكى نيست. 24- آيا مىدانى تو اى پيغمبر! قصه ميهمانهاى گرامى ابراهيم را كه چند نفر فرشته بودند به صورت آدمى؟ 25- چون داخل شدند بر ابراهيم و سلام گفتند، گفت ابراهيم: سلام بر شما كه قومى هستيد ناشناخته. 26- پس ابراهيم رو آورد به ساره زن خود و غذا براى ميهمانان خواست؛ گوساله بريان كرده نزد ميهمانان آورد. 27- نزديك كرد آن گوساله را به ايشان و گفت: آيا نمىخوريد؟ ميهمانان نخوردند. 28- ابراهيم از ايشان ترسيد. گفتند: مترس از ما كه ما فرشتگان و فرستادگان خداييم. و مژده دادند ابراهيم را به پسرى دانا. 29- ساره چون شنيد اين بشارت را فرياد زنان پيش آمد و لطمه زد به روى خود از خجالت و تعجّب، گفت: من پير زنى نازايندهام چطور اولادم شود؟! 30- گفتند: اينچنين گفت پروردگار تو؛ البته او درستكار داناست.
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : ياسرى، محمود جلد : 1 صفحه : 521