responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : بروجردى، محمدابراهيم    جلد : 1  صفحه : 413


همين كه آن سنوات شدت و عسرت گذشت سالى خواهد رسيد كه مردم بآسايش و نعمت و فراوانى ميرسند (49)
شاه گفت او را نزد من بياوريد فرستاده شاه نزد يوسف آمد يوسف باو گفت نزد شاه برگرد و بپرس كه چه شد زنان مصر دستهاى خود را بريدند البته پروردگار من از مكر و حيله آنها آگاه است (50)
شاه بزنان مصر گفت حقيقت حال خود را كه با يوسف مراوده داشتيد بگوئيد گفتند حاش للَّه ما از او بدى و سوء قصدى نميدانيم و زن عزيز گفت اكنون حق آشكار گرديد و من اعتراف ميكنم كه شخصا ميل داشتم كه با يوسف مراوده نمايم و او عفت ورزيد و او از راستگويان است (51)
اين روشن شدن قضيه براى آنست كه من در پنهانى خيانت ننموده‌ام بزليخا و البته خداوند مكر و خدعه تبه‌كاران را به نتيجه نميرساند (52)

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : بروجردى، محمدابراهيم    جلد : 1  صفحه : 413
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست