و ما بر دلهاى تيره كافران پردهاى افكنديم كه قرآن را نفهمند و سنگينى بگوش ايشان مستولى سازيم كه از شنيدن حقايق عاجز باشند (48) و همين كه در ضمن تلاوت قرآن خدا را بيگانگى و وحدانيت ياد كنى روى برگردانيد. و با نفرت گريزان ميشوند (49) ما بخيالات باطلى كه كفار در موقع شنيدن قرآن در دل خويش مينمايند از خود ايشان داناتريم و آن ستمكاران بگوش يكديگر ميگويند كه مسلمانان جز مرد مفتون و مسحورى را پيشواى خود نساختهاند (50) نگاه كن چگونه از روى نادانى و جهل نسبتهاى ناروايى بتو ميدهند اينها از گمراهى راه نجاتى نخواهند يافت (51) و كفار گفتند آيا وقتى كه استخوانهاى ما پوسيده و خاك شد دوباره و مجددا زنده و برانگيخته خواهيم شد؟! (52)