فرشته گفت فرموده خدا چنين است اين كار بسيار سهل و آسانى است و ميخواهد اين پسر آيت بزرگ و رحمت واسعه پروردگار در نزد خلق بوده و قضاى كردگار بر انجام اين امر جارى گشته (21) بالاخره مريم آبستن پسرى گرديد و از حضور مردم دورى جسته و بمكان خلوتى ماوى گرفت (22) هنگامى كه درد زايمان را حس كرد بزير سايه درخت خرمايى بنشست و از شدت تأثر و تاسف با خود ميگفت اى كاش پيش از اين مرده بودم و نامم از صفحه گيتى محو شده و فراموش عالميان گرديده بودم (23) ناگاه از زير درخت ندايى بگوش مريم رسيد كه غمگين مباش و غصه و اندوه بخود راه مده كه پروردگار تو در زير پايت چشمه آبى جارى ساخت (24) اى مريم شاخه درخت خرما را تكان بده تا برايت رطب تازه فرو ريزد (25) از آن رطب تناول كن و از آب چشمه بنوش و از ديدار فرزندت چشم خود را روشن بساز و اگر كسى را مشاهده نمايى باو بگو من نذر روزه صمت و سكوت كرده و با هيچكس حرف نخواهم زد (26)