پس زمانى كه طالوت لشگر كشيد گفت بجنود خود خداوند شما را بنهر آبى آزمايش ميكند هر كه از آن آب بياشامد از من و آئين من نمىباشد و هر كس هيچ نياشامد و يا كفى بيش بر نگيرد از آئين من بوده باشد پس بجز عده كمى همه سپاه آشاميدند بدين سبب همين كه طالوت و سپاهش با دشمن مواجه شدند لشگريان بيمناك گشته و گفتند ما را تاب مقاومت جالوت و سپاهيانش نباشد اما آنهايى كه برحمت خداوند و ثواب آخرت معتقد بودند ثابت قدم مانده و گفتند چه بسيار اوقات بوده كه بيارى خدا عده اندكى بر جمعيت بيشمارى غالب آمده و خدا يار بردباران است (249) چون آنها بميدان مبارزه جالوت و لشگريانش آمدند از خدا خواستند كه پروردگارا بما صبر و پايدارى بخش و ما را ثابت قدم بدار و بر كفار غالب گردان (250) پس بيارى خدا كافران را شكست دادند و داود امير آنها جالوت را بكشت و خدا پادشاهى باو عطا فرمود و آنچه ميخواست باو بياموخت و اگر خدا بعضى از مردم را بتوسط بعض ديگر دفع نمينمود فساد روى زمين را فرا ميگرفت ولى خدا صاحب فضل و كرم است بر تمام جهانيان (251)