responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : الهى قمشه‌اى، مهدى    جلد : 1  صفحه : 226


و نوح به ساختن كشتى پرداخت و هر گاه گروهى از قومش بر او مى‌گذشتند وى را مسخره و استهزاء مى‌كردند و نوح در جواب آنها مى‌گفت: اگر (امروز) شما ما را مسخره مى‌كنيد ما هم (روزى) شما را مسخره كنيم همان‌گونه كه شما مسخره مى‌كنيد. (38)
و به زودى معلوم شما شود كه كدام يك به عذاب ذلت و خوارى گرفتار و عذاب دائم خدا را مستوجب خواهد شد. (39)
(نوح به ساختن كشتى و قوم به تمسخر پرداختند) تا وقتى كه فرمان (قهر) ما فرا رسيد و از تنور آتش آب بجوشيد، در آن هنگام به نوح خطاب كرديم كه از هر جفت حيوان دو فرد (نر و ماده) با جميع خانواده‌ات- جز آن (پسرت كنعان و زنت) كه وعده هلاكش در علم ازلى گذشته- و هر كه ايمان آورده همه را در كشتى سوار كن (كه از غرقاب برهند). و گرويدگان به نوح عده قليلى بيش نبودند. (40)
و نوح دستور داد كه شما مؤمنان به كشتى در آييد تا به نام خدا كشتى هم روان شود و هم به ساحل نجات رسد، كه خداى من البته بسيار آمرزنده و مهربان است. (41)
و آن كشتى آنان را در ميان امواجى مانند كوه گردش مى‌داد كه در آن حال نوح فرزندش را كه به كنارى رفته بود ندا كرد كه اى پسر، تو هم با ما بدين كشتى درآى و با كافران همراه مباش. (42)
آن پسر (نادان نااهل) پدر را پاسخ داد كه من به زودى بر فراز كوهى روم كه از خطر آبم نگه دارد، نوح گفت: امروز هيچ كس را از (قهر) خدا جز لطف او پناه نيست. و موج ميان آنها جدايى افكند و پسر با كافران به دريا غرق شد. (43)
و به زمين خطاب شد كه اى زمين، فورا آب خود را فرو بر، و به آسمان امر شد كه باران را قطع كن، و آب (به يك لحظه) خشك شد و حكم (قهر الهى) انجام يافت و كشتى بر كوه جودى قرار گرفت، و فرمان هلاك ستمكاران در رسيد. (44)
و نوح به درگاه خدا عرض كرد: بار پروردگارا، فرزند من از اهل بيت من است (كه وعده لطف و نجات به آنها دادى) و وعده تو هم حتمى است و قادرترين حكمفرمايانى. (45)

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : الهى قمشه‌اى، مهدى    جلد : 1  صفحه : 226
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست