responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : ارفع، سيد كاظم    جلد : 1  صفحه : 244


70 هنگامى كه آذوقه آنها را آماده ساخت، جام مخصوصى را در بار برادر خود گذاشت. آنگاه ندادهنده‌اى فرياد زد: اى اهل قافله! شما دزديد.
71 رو به آنها كرده و گفتند: مگر چه چيز گم كرده‌ايد؟
72 گفتند: ما جام مخصوص شاه را گم كرده‌ايم. هر كه آن را پيدا كند، يك‌بار شتر آذوقه جايزه دارد و من ضمانت مى‌نمايم.
73 گفتند: سوگند به پروردگار! شما خوب مى‌دانيد كه ما براى فساد به اين سرزمين نيامده‌ايم و ما دزد نيستيم.
74 مأمورين گفتند: اگر دروغ بگوييد، جزايش چيست؟
75 گفتند: جزاى كسى كه جام دربارش پيدا شود آن است كه صاحب بار را توقيف كنيد. روش ما در مجازات ستمكاران اين گونه است.
76 بارهاى برادران را قبل از بار برادر خودش بازرسى كرد و بعد جام را از بار برادر خويش بيرون آورد. اين تدبير ما براى يوسف بود؛ زيرا كه او نمى‌توانست طبق آيين شاه يوسف را توقيف كند، مگر اينكه خداوند بخواهد. ما مقامات هر كه را بخواهيم بالا مى‌بريم، و تنها خداست كه بر همه صاحبان علم و دانش برتر است.
77 گفتند: اگر او دزدى كرده، برادرش نيز در گذشته مرتكب چنين كارى شده است. يوسف ناراحتى خود را از اين اتهام پنهان كرد و سربسته گفت: شما بد مردمى هستيد و خداوند به آنچه نسبت مى‌دهيد، آگاه‌تر است.
78 گفتند: اى عزيز مصر! او پدرى پير و ناتوان دارد. يكى از ما را به جاى او توقيف كن؛ زيرا كه ما تو را انسان نيكوكار مى‌بينيم.

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : ارفع، سيد كاظم    جلد : 1  صفحه : 244
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست