responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : ارفع، سيد كاظم    جلد : 1  صفحه : 380


36 همين‌كه فرستادگان ملكه سبا نزد سليمان رسيدند، گفت: شما مى‌خواهيد با ثروت دنيا به من كمك كنيد؟ در حالى كه آنچه خداوند به من عطا فرموده، بهتر است از آنچه شما آورده‌ايد كه شما به هداياى خودتان دل‌خوش مى‌داريد.
37 به سوى آنان بازگرد كه به زودى با سپاهيانى به نزدشان خواهيم آمد كه قدرت مقابله با آن را نخواهند داشت، و آنان را با ذلّت از آنجا بيرون مى‌كنيم تا حقير شوند.
38 آنگاه گفت: اى بزرگان! كدام يك از شما تخت ملكه سبا را پيش از آنكه تسليم فرمان من شوند، مى‌آورد؟
39 يكى از جنّيان گفت: من تخت ملكه سبا را پيش از آنكه از جايت برخيزى، حاضر مى‌كنم كه من بر اين كار توانا و امينم.
40 ديگرى كه علم كتاب الهى را داشت، گفت: من تخت او را قبل از آنكه چشم بر هم زنى، نزد تو خواهم آورد. همين‌كه سليمان تخت را مقابل خود حاضر ديد، گفت: اين از فضل پروردگار من است تا مرا امتحان كند كه آيا شكر نعمت او را بجا مى‌آورم يا كفران مى‌كنم؟! كه البته هركس شكر كند، به سود خود اوست و هركس كفران نمايد، پروردگارم بى‌نياز و بزرگوار است.
41 گفت: تختش را براى او ناشناس سازيد تا ببينم آن را مى‌شناسد يا نه.
42 و همين‌كه ملكه سبا وارد شد، از او پرسيدند: آيا اين همان تخت توست؟ گفت: گمانم همان است و البته ما از قبل مى‌دانستيم و اسلام آورده بوديم.
43 سليمان او را از آنچه غير خدا مى‌پرستيد، مانع شد؛ چرا كه او قبل از آن از كافران بود.
44 به ملكه سبا گفتند: به حياط قصر داخل شو. تا آن صحنه را ديد، گمان كرد نهر آبى است. پاهاى خود را برهنه كرد تا از آن آب بگذرد. سليمان گفت: حياط قصر از بلور صاف ساخته شده. ملكه گفت: پروردگارا! بر نفس خويش ظلم كرده‌ام و اينك با سليمان تسليم پروردگار جهانيان گرديدم.

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : ارفع، سيد كاظم    جلد : 1  صفحه : 380
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست