نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : ارفع، سيد كاظم جلد : 1 صفحه : 55
38 در اين هنگام پروردگار خويش را خواند و گفت: پروردگارا! از جانب خود به من فرزندى پاكيزه عنايت كن؛ زيرا كه تو دعا را مىشنوى. 39 فرشتگان هنگامى كه زكريا در محراب به نماز ايستاده بود، ندا دادند: خداوند مژده يحيى را به تو مىدهد، در حالى كه كلمه خدا را تصديق مىكند و آقا و پرهيزكار و پيامبرى از شايستگان است. 40 زكريا گفت: پروردگارا! چگونه ممكن است فرزندى براى من باشد، در حالى كه پيرى به من رسيده و همسرم نازاست؟ فرمود: همينطور خدا هر چه بخواهد انجام مىدهد. 41 گفت: پروردگارا! براى من نشانهاى قرار ده. فرمود: نشانه تو آن است كه سه روز با مردم حرف نزنى مگر با رمز. خدايت را زياد ياد كن و صبح و شام او را تسبيح گوى. 42 هنگامى كه فرشتگان گفتند: اى مريم! خداوند ترا برگزيد و پاكيزهات گردانيد و بر زنان زمانه برترى داده است. 43 اى مريم! پروردگارت را بندگى كن و سجده كن و با ركوعكنندگان ركوع نما. 44 اين، از خبرهاى غيبى است كه به تو وحى مىكنيم. آن موقع كه قرعه مىانداختند كه كدام يك سرپرستى مريم را به عهده بگيرند، تو پيش آنها نبودى و آن هنگام كه با هم نزاع مىنمودند، تو پيش آنها نبودى. 45 زمانى فرشتگان گفتند: اى مريم! خداوند تو را به كلمهاى از خود كه نامش مسيح، عيسى بن مريم است، در دنيا و آخرت آبرومند و از مقربين است، مژده مىدهد.
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : ارفع، سيد كاظم جلد : 1 صفحه : 55