نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 179
بنىاميّه و از خاندان ملعون است. و آنان او را
فرستاده بودند تا وارد خانه تو شود سپس به خانهات بريزند و او را از آنجا بيرون
آورند (و اموالت را غارت كنند)؛ پس خداى را سپاس گوى كه اين بلا را از سرت دور
ساخت. [1]
5- وساطت براى شيعيان
از ديگر تلاشهاى امام كاظم (ع) در ارتباط باشيعيان
وساطت از آنان براى بر آمدن حاجاتشان مىباشد. به عنوان نمونه محمدبن سالم
مىگويد: زمانى كه سرورم موسىبن جعفر (ع) را نزد هارون بردند، هشامبنابراهيم
خدمت آن حضرت رسيد و گفت: سرورم! در ارتباط با كار من عريضهاى به فضلبن يونس
نوشته شده است؛ از او بخواه تا حاجت مرا برآورد.
امام (ع) پذيرفت و تصميم گرفت نزد او رود. دربان
جريان آمدن امام را به فضل بازگفت. فضل كه از شنيدن اين خبر بسيار خوشحال شده بود
به دربان گفت اگر راست بگويى در راه خدا آزادى؛ و نيز وعده اموال زياد به وى داد.
سپس پابرهنه به استقبال امام (ع) رفت. هنگامى كه امام را ديد بر روى پاهاى آن
گرامى افتاد و شروع به بوسيدن آنها كرد. آنگاه امام (ع) را بر سر سفره غذا دعوت
كرد. امام پذيرفت. در پايان امام (ع) از وى خواست حاجت هشام را برآورد. او نيز
چنين كرد. [2]
اين رفتار امام (ع) نشاندهنده اهميّت برآوردن حاجت
مؤمن از ديدگاه امامان (ع) است. برخورد فضلبن يونس با مسأله آمدن امام (ع) نزد
او، گوياى آن است كه اين ديدار به دور از انتظار وى بوده است.
6- آگاه كردن شيعيان از حوادث ناگوار آينده
امام كاظم (ع) نه تنها براى رفع گرفتاريهاى موجود
شيعيان تلاش مىكرد، بلكه گاهى از حوادث ناگوارى كه در آينده ممكن بود براى آنان
پيش بيايد جلوگيرى مىنمود كه در اينجا به دو نمونه اشاره مىكنيم.