نام کتاب : امام علی در نهج البلاغه نویسنده : عظیم پور، عظیم جلد : 1 صفحه : 138
روزى على
(ع) با يكى از كودكانى كه يك سال از او بزرگتر بود راه مىرفت، با يك لحظه غفلت
كودك با سر در چاهى افتاد، على (ع) شتابان پايش را گرفت و او را نجات داد ...» [1]
عربها
مقابله با على (ع) در جنگها را براى خود افتخار مىدانستند و اگر از قبيله و
طايفهاى، كسى بدست على (ع) كشته مىشد، افراد آن قبيله يا طايفه به كشته خود فخر
مىورزيدند و براى خود شهامت مىپنداشتند. ابن ابىالحديد در مقدمه خود از شجاعت
على (ع) سخن به ميان آورده است كه مىگويد:
«شجاعت
على (ع) ياد تمام آنانكهپيش از او به عنوان شجاع و دلاور مطرح بودند، به فراموشى
سپرد و نام آنان كه پس از او مىآيند از صفحه تاريخ محو كرد. او در جنگها
حماسههايى از خود آفريد كه تا روز قيامت ضربالمثل مىگردد. او دلاورى است كه از
فراروى دشمن هرگز نگريخت و هيچكس با او مبارزه نكرد مگر اينكه او را از پاى در
آورد و هيچ ضربهاى وارد نياورد كه به دومى نياز باشد ...
طايفهها
و قبايل به كسانِ خود كه با ضربت على (ع) از پاى در آمده بودند افتخار مىكردند.
خواهر عمرو بن عبدود در مصيبت برادرش چنين سرود:
اگر
كشنده عمرو غير از على (ع) بود من تا وقتى كه در قيد حيات بودم مىگريستم، امّا
قاتل او كسى است كه همتا ندارد و پدرش بيضة البلد (بزرگ شهر) ناميده مىشد.
روزى
معاويه از خواب بيدار شد و عبداللَّه بن زبير را ديد كه در كنار تختش نشسته
[1] .
محمد جواد مغنيه، فضائل الامام على (ع): ص 29.
[2] .
بيضة البلد: الذى ُيجتمع اليه و ُيقبل قوله (يگانه شهر كه بزرگ شهر است و مردم
تابع او هستند و دور او جمع مىشوند). نك: ميرزا قمى، جامع الشتات، ج 1، ص 369 و 376.
و در منابعى آمده است: «و كان يدعى قديما بيضة البلد»، كه منظور، خود على بنابىطالب
باشد، زيرا او يگانهاى بود كه در شرف و بزرگى، مانند نداشت. ر. ك: شيخ مفيد،
ارشاد ج 1، ص 108؛ حاكم نيشابورى، مستدرك، ج 3، ص 33؛ ابن شهر آشوب، مناقب آلابىطالب،
ج 1 ص 107؛ ابن منظور، لسانالعرب، ج 7، ص 127 و... بيشتر منابع ياد شده، سراينده
شعر را «َعمرة» خواهر َعمربن عبدود دانستهاند كه به كنيه «امكلثوم» معروف بوده
است.
نام کتاب : امام علی در نهج البلاغه نویسنده : عظیم پور، عظیم جلد : 1 صفحه : 138