نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 197
عقد فرزندم يزيد درخواهم آورد و ملكه دارالخلافه يزيد
خواهى شد.
صدهزار درهم نيزبه عنوان پيش پرداخت اين جنايت به اوپرداخت.
جُعده دنياطلب، به هوس سوگلى دارالخلافه شدن، اين مأموريت
ننگين را پذيرفت و امام حسن عليه السلام را مسموم كرد. وقتى آن حضرت متوجه شد كه جعده
او را مسموم كرده است، خطاب به وى گفت:
اى دشمن خدا! مرا كشتى، خدا تو را بكشد؛ به خدا سوگند
پس از من به آنچه مى خواهى نمى رسى، خداوند تو را خوار خواهد كرد.
امام حسن عليه السلام بر اثر اين زهر به شهادت رسيد. پس
از شهادت امام، جعده از معاويه خواست كه به وعده خود وفا كند، ولى معاويه بالحنى مسخره
آميز گفت:
ما يزيد را دوست داريم و اگر اين جهت نبود، به وعده خود
وفا مىكرديم. مى ترسيم بافرزند ما همانكنى كهبافرزند رسولخدا صلى الله عليه و آله
كردى!»
جعده پس از شهادت امام حسن عليه السلام با مردى از خاندان
طلحه ازدواج كرد و براى او فرزندانى آورد كه به فرزندان «زنِ شوهر مسموم كن» [1] معروف
بودند و هر گاه با ديگران مشاجره مى كردند، با اين جمله نكوهش مى شدند. [2]