نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 279
او در روز صفين بُردى زبيدى بر تن داشت و سوار بر شترى
خاكسترى رنگ، شلاق در دست، مردانه فرياد مىكشيد و مى گفت:
اى مردم! از پروردگارتان بترسيد كه زلزله قيامت، حادثه
بسيار بزرگ و واقعه بسيار سختى خواهد بود. [1]
خداوند حق را واضح و دليل را آشكار و راه را روشن كرد
و شما را در نابينايى و ظلمت رها ننمود. خدا شما را رحمت كند، به كجا مىرويد؟ آيا
از امير مؤمنان فرار مى كنيد؟ يا از جمعيت دشمن؟ از اسلام روى برگردانده ايد؟ يا دست
رد به سينه حق مىزنيد؟ آيا كلام حق را شنيديد كه فرمود: ما شما را به طور يقين امتحان
مى كنيم تا آنان كه در راه خدا جهاد كرده و صبر مى كنند معلوم نماييم و اخبار و اظهارات
شما رابيازماييم؟ [2]
سپس سر به سوى آسمان بلند كرد و گفت:
خدايا! صبر تمام شده، يقين ضعيف گرديده و رغبت دنيا در
دلها منتشر شده است. اى كه زمام دلها به دست توست، اين گروه را بر تقوا جمع كن و قلبها
را بر هدايت به هم الفت ده و حق را به اهلش رد كن. خداوند شما را رحمت كند، به سوى
امام عادل، وصى با وفا، و صديق اكبر، روى آوريد و بدانيدكه معاويه، انتقام بدر و احد
و كينههاى جاهليت را دستاويز قرار داده، تا از بنى عبد شمس خونخواهى كند. ام الخير
در ادامه سخنانش چنين گفت: «با رهبران كفر بستيزيد كه آنها را عهد و سوگند استوارى
نيست، شايد كه از طعن بر اسلام دست بكشند. [3]