كجايند اصحاب رسّ، همانها كه پيامبران را
كشتند و چراغ پرفروغ سنن آنان را خاموش و راه و رسم ستمگران و جباران را زنده
كردند؟ كجايند آنها كه با لشكرها سير مىكردند و هزاران نفر را به هزيمت
مىكشيدند، سپاهيان فراوان فراهم مىآوردند و شهرها بنا مىكردند ....
اصحاب «رَسّ» يا اصحاب «مدائن» قومى بودند
كه درخت صنوبرى را مىپرستيدند و به آن «شاه درخت» مىگفتند. آنها دوازده شهر آباد
داشتند كه بر كنار نهرى به نام «رَسّ» بود. اين شهرها به نامهايى خوانده مىشد كه
ايرانيان ماههاى سال را به آنها مىخوانند.
اين قوم در هر ماه روزى را در يكى از اين
شهرهاى آباد عيد مىگرفتند و به كنار درخت صنوبرى كه در خارج شهر بود مىرفتند و
براى آن قربانيها مىكردند سپس آنها را به آتش مىافكندند هنگامىكه دود از آنها
به آسمان برمىخاست در برابر درخت به سجده مىافتادند و گريه و زارى مىكردند عادت
و سنت آنها در همه اين شهرها چنين بود.
هنگامىكه آنها در كفر و بتپرستى و سجده بر
درخت و كُرنش در مقابل آب فرو رفتند، خداوند پيامبرى را از بنىاسرائيل بهسوى
آنها فرستاد تا آنها را به عبادت خداوند يگانه و ترك شرك دعوت كند اما آنها ايمان
نياوردند بلكه به مخالفت برخاستند و تصميم بر كشتن آن پيامبر گرفتند، چاهى عميق
كندند و او را در آن افكندند و سر آن را بستند و بر بالاى آن نشستند و پيوسته ناله
او را شنيدند تا جان سپرد. خداوند بهخاطر اين اعمال زشت و اين ظلم و ستمها، آنها
را به عذاب شديدى گرفتار كرد و نابودشان ساخت. [2]