نام کتاب : تاریخ از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه نویسنده : وفا، جعفر جلد : 1 صفحه : 32
چند نكته
1- توجه به ارزشهاى معنوى
قرآن، آنجا كه افرادى را بهعنوان «اسوه»
معرفى مىكند، توجّهى به شخصيّت دنيايى آنها ندارد، اعتبارات ظاهرى چون ثروت،
مقام، حسب و نسب و ... را به حساب نمىآورد، شخصيت اخلاقى و انسانى را در نظر
مىگيرد، آنچنانكه از غلام سياهى به نام «لقمان»- كه نه در شمار پادشاهان است و نه
در شمار فيلسوفان و ثروتمندان، بلكه بردهايست روشن بين- به عنوان حكيم ياد كرده و
او را صاحب حكمت معرفى مىكند. [1]از اين قبيل است «مؤمن آل فرعون» [2]و «مؤمن آل
ياسين». [3]
2- رشد دهنده
قرآن در كيفيّت معرفى شخصيّتهاى الگو و
عبرتآموز، به گونهاى عمل مىكند كه روزنههاى بدآموزى و سوء برداشتها را مىبندد
و بهانهاى بهدست هواپرستان نمىدهد.
به عنوان نمونه، چهره زليخا را با وجود
زيبايى زياد، كريه و تنفّرانگيز، و چهره يوسف عليه السلام را با صرفنظر از زيبايى
وصفناپذيرش، پاك متعالى و معصوم به تصوير مىكشد. در حقيقت در اين ماجرا قرآن به
چهره باطنى اين دو شخصيت نظر دارد تا زيباييهاى حقيقى را جلوه دهد:
«زنى كه يوسف در خانه او بود به ميل نفس
خود با او بناى مراوده گذاشت، درها را بست و گفت بيا ....
دنبال او دويد و جامهاش را از پشت دريد.
زنان مصر آگاه شدند و ملامتش كردند. گفتند: تو از فرط محبت قصد مراوده با غلام
داشتى و شيفته او شدهاى؟ [4]»