نام کتاب : تاریخ تحلیلی پیشوایان نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 130
امام
باقر علِیه السلام و مسائل سِیاسِی
امام باقر
علِیه السلام به عنوان پاسدار و تبِیِینکننده آِیِین
جاودانه محمّدِی صلِی الله علِیه و آله و پِیشواِی
دِینِی و دنِیاِیِی امّت در شؤون مختلف، همچون پدران خود
در متن زندگِی اجتماعِی، سِیاسِی و فرهنگِی جامعه حضور
داشت. بارزترِین دلِیل اِین مطلب، حساسِیّت خلفاِی
اموِی معاصر آن حضرت نسبت به اِیشان و موضعگِیرِی حادّ
علِیه آن بزرگوار است. اگر امام علِیه السلام نسبت به مسائل جارِی
جامعه خوِیش بِیتفاوت و بدون موضع بود معنا نداشت خلِیفه
مقتدرِی مثل هشام از وِی اِین همه بِیم داشته باشد و او را
سرسختترِین رقِیب و دشمن خود بداند.
نکته در خور
تأمل در اِین زمِینه اِین است که تلاشها و موضعگِیرِیهاِی
امام علِیه السلام به خاطر اختلاف شراِیط سِیاسِی ِیکسان
نبود. [1] علاوه بر آنکه فعّالِیتهاِی معترضانه، بِیشتر
سرِّی و بدور از چشم نامحرمان انجام مِیگرفت، در نتِیجه
ماهِیّت و ابعاد آن براِی توده مردم، پوشِیده و ناشناخته مِیماند.
ِیکِی از عمدهترِین عللِی که در منابع تارِیخِی از
فعالِیتها و موضعگِیرِیهاِی تند و متعرضانه امام باقر
علِیه السلام در برابر دستگاه خلافت و جرِیانهاِی
سِیاسِی به صراحت و بهطور گسترده سخن گفته نشده همِین مسأله است.
امام باقر
علِیه السلام ناگزِیر بود براِی حفظ نِیروهاِی وفادار به
مکتب و جلوگِیرِی از متلاشِی شدن آنان، هدر نرفتن توان عناصر مؤمن
و ذخِیرهسازِی آنان براِی زمان مناسب، حفظ اسرار
تشکِیلاتِی و خط مشِیهاِی سِیاسِی از دسترسِی
دشمن و اجراِی برنامههاِی بنِیادِی و اصولِی،
فعّالِیتهاِی سِیاسِی خود را پنهانِی و در پوسس
«تقِیّه» انجام دهد. از اِین رو همواره بر اِین اصل تکِیه
مِیکرد و تقِیّه را آِیِین خوِیش و پدران خوِیش
دانسته [2] و
[1] امام باقر
علِیه السلام در پاسخ شخصِی که درباره منشأ اختلاف عملکرد
سِیاسِی امِیر مؤمنان، امام حسن و امام حسِین علِیهم
السلام و خروج و قِیام آنان و مشکلاتِی که در اِین مسِیر تحمل
کردند و تا مرز شهادت پِیش رفتند، پرسِیده بود فرمود: خداوند از قبل
چنِین برنامهاِی را براِی آنان مقدر کرده و بموقع، آن را
عملِی ساخت. ... هر ِیک از خاندان ما نِیز که شِیوه سکوت در
پِیش گرفت (و در برابر طاغوت زمان خود دست به قِیام نزد) سکوت او
نِیز براساس آگاهِی و انجام وظِیفه صورت گرفته است (ر.ک:
کافِی، ج 1، ص 262).