نام کتاب : تاریخ تحلیلی پیشوایان نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 201
كند. ولى امام عليه
السلام با استنكاف از رفتن به بغداد به تنهايى، اين توطئه مأمون را خنثى كرد. [1]
شهادت
امام رضا عليه السلام
مأمون پس از ناكامى
در دستيابى به اهداف خويش از طرح ولايتعهدى ناچار براى رهايى از تنگناى دشوارى كه خويشتن
را در آن گرفتار مىديد و انتقام از سرسختترين دشمن خود به همان شيوهاى متوسّل شد
كه زمامداران ستمگر پيشين تجربه كرده بودند؛ يعنى قتل. ولى پيداست كه آشكارا كشتن امام
رضا عليه السلام با آن موقعيّت و جايگاه ممتازى كه داشت نه كار آسانى بود و نه به صلاح
حكومت. از اين رو، براى اجراى توطئه خود حيلهاى به كار برد كه هم اجرايش آسان بود
و هم پيامدش براى حكومت كمتر.
او تصميم گرفته بود
به بغداد برود تا مشكل اساسى اين ناحيه را به نفع خود حل كند؛ ليكن لازم بود پيش از
ورود به بغداد دو مانع عمده را از سر راه خود بردارد تا صداقتش را براى ناراضيان بغداد
به اثبات رساند. اين دو مانع عبارت بود از وزيرش فضل بن سهل و وليعهدش حضرت رضا عليه
السلام.
مأمون همراه وزير
و وليعهدش مرو را به مقصد بغداد ترك كرد. فضل را در حمّام سرخس با حيله به قتل رسانيد.
هنگامى كه به طوس رسيد امام رضا عليه السلام را به منزل خود دعوت كرد و به دست خود
و بدون هيچ واسطهاى با خوراندن انگور [2] يا انار مسموم [3] به آن حضرت او را شهيد
كرد. تاريخ شهادت امام عليه السلام بنا بر قول مشهور، آخر ماه صفر، سال 203 هجرى [4]
يك سال و اندى پس از صدور فرمان ولايتعهدى به نام آن حضرت ذكر شده است.
مأمون براى بىگناه
جلوه دادن خود و سرپوش نهادن بر اين جنايت، پس از شهادت امام در حالى كه گريبان چاك
زده بود، اشك مىريخت و بر سر مىزد و به سوى خانه