نام کتاب : زندگانی امام باقر نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 74
حرمسرا مىگذرانيد. به تبع دربار،
فساد و آلودگى به واليان و فرمانداران نيز سرايت كرد و تمام كشور را فرا گرفت. [1]
او در گرفتن خراج به شدت اجحاف
مىكرد. يكى از مأموران جمع آورى خراج، وقتى خراج را نزد وى آورد، گفت:
«من درحالى خراج را به نزد شما
آوردهام كه رعيت ضعيف شده و به سختى افتاده است. اگر موافق باشيد خوب است مقدارى
مدارا كنيد و به رفاه آنان فكر كنيد واز خراجبكاهيد تا بتوانند شهرشان را آباد
كنند. اگر اين كار را بكنيد در سال آينده جبران خواهد شد».
سليمان درجواب گفت:
«مادرت به عزايت، تا دارند، شير
بدوش و وقتى شير تمام شد، خونشان را بدوش». [2]
او فردى كينه توز بود و چون موسى
بن نصير فاتح بلاد غرب غنايم را براى وليد فرستاد و آنها را نگه نداشت تا به
سليمان تحويل دهد و قُتيبه بن مسلم فاتح شرق را به خاطر اينكه با نظر وليد درمورد
عزل وى موافق بود، كشت. [3] حجّاج بن يوسف نيز با نظر وليد مبنى بر عزل سليمان از
ولايتعهدى موافق بود [4] و به همين جهت مورد كينه سليمان قرار گرفت ولى قبل از
رسيدن وى به حكومت مرد. سليمان وقتى به حكومت رسيد، همه عمال منصوب از جانب حجّاج
را عزل كرد و نزديكان حجاج را دستگير كرد و شكنجه نمود و زندانيان حجاج را آزاد
كرد. [5]
سياست سليمان در ظلم و ستم ادامه
سياست نياكانش بود. او همه عمال سابق مثل خالد بن عبدالله قسرى سفاك و خونريز را
بر مقام خودشان ابقا كرد واجل او را مهلت ظلم و ستم بيشتر نداد. به هنگام وفات قصد
داشت يكى از فرزندانش را به
[1] - ترجمه تاريخ سياسى اسلام، ج
1، ص 401. در مورد پرخوريهاى او داستانهاى عجيبى نوشتهاند. ر. ك. مروج الذهب، ج
3، ص 175