نام کتاب : تاریخ زندگانی امام جواد نویسنده : حسینی شاهرودی، محمد جلد : 1 صفحه : 183
آن حضرت حتى جواب سلام مرد واقفى را كامل نداد و با علم
غيب پرده از ضمير وى برداشت. «مهر بن قاسم» مىگويد: پدرم مىگفت:
«مردى خراسانى كه واقفى بود در مدينه خدمت امام جواد
(ع) رسيد و چنين سلام داد:
«السَّلامُ عَلَيكَ يَابْنَ رَسُولِ اللَّه» ولى آن حضرت
فقط فرمود: سلام. آن مرد سلام را تكرار كرد. حضرت اين بار نيز فرمود: سلام.
مرد خراسانى به امامت امام جواد (ع) معتقد شد و گفت: با
خود گفتم: چگونه متوجه مىشود كه من از شيعيان او نيستم و امامت او را نپذيرفتهام.
راوى گويد: آن مرد گريه كرد و به واقفى بودن خود اعتراف
كرد و گفت: قربانت گردم چنان است كه توفهميدهاى. (1)
3- زيديه
زيديه نيز يك فرقه انشعابى از شيعه بودند، كه چون از حق
منحرف گشته بودند، با شيعيان دشمنى مىورزيدند و امامان (ع) را طعن مىكردند، امامان
عليهم السلام در برابر آنان موضع گيرى تندى داشتند و حتى آنان را در رديف ناصبىها
قرار مىدادند.
ابوعلى مىگويد: منصور از امام جواد (ع) نقل مىكرد كه:
زيديه، واقفيه و ناصبيها نزد او يكسانند. (2)
«ابن ابى عمير» از مشايخخود نقل مىكند كهگفت: از امامجواد
(ع) درباره اين آيه پرسيدم: