نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 211
يارى را كه با آنان هم عقيده و هم خواست نيست، ترك مىكنند
و از آنان دورى مىجويند.
در دعاى ابوحمزه ثمالى نيز شاگردان خود را چنين تربيت
مى كند:
«آقاى من شايد مرا از درگاه خود راندهاى كه حال دعا و
مناجات به من نمىدهى و توفيق از من دريغ مىدارى و از خدمت خود دور كردهاى يا شايد
ديدهاى كه حق تو را خفيف مىشمارم و دورم انداختهاى و مرا روى گردان از خود يافتهاى
و با من قهر كردهاى ويا مرا در جايگاه دروغگويان يافتهاى و طردم كردهاى يا مرا هم
انس با بيهودهگان ديدهاى و مرا با آنان واگذاردهاى....»1
اين جملات دعا نيز در حقيقت دستورالعملهاى تشكيلاتى هستند
كه امام بدانان شاگردان خود راتربيت مىكند و به دورى جستن از غير خودشان فرا مىخواند
تا رازهاى آنان فاش نشود دشمن نتواند در آنان نفوذ كند و آنان را شكست دهد.
امام توانست در مدت سى و چهار سال امامت خود، از صفر شروع
كرده و افراد زيادى را تربيت كند و براى تداوم انقلاب شيعه بسازد. در رأس آنان فرزندش
امام محمد باقر (ع) بود كه وظيفه امامت را بعد از آن بزرگوار به عهده گرفت و سنگ بناى
دانشگاه اهل بيت را گذاشت و فقه شيعه را پايهريزى كرد.
فرزند ديگرش حسين اصغر كه از عالمان و راويان حديث و به
عبادت و صلاح و سداد شهره بود و زيد بن على (ع) كه پرچم انقلاب كربلا را دگر بار برافراشت
و خواب راحت را از چشم ستمگران برگرفت.2
تربيت شدههاى امام (ع)
علاوه بر فرزندان گرانقدر آن حضرت، اصحاب تربيت شده آن
بزرگوار نيز همچون ستارههاى درخشان در آسمان علم و دانش درخشيدند و پرتو افشانى كردند
از جمله: