responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 67

«پدر و مادرم فدايتان باد، پيرانتان بهترين پيران، جوانانتان بهترين جوانان، زنانتان بهترين زنان و نسلتان بهترين نسلها است. نه خوار مى‌شويد و نه زيردست.» «1»

فاطمه دختر امام حسين نيز طى سخنانى به شرح مظلوميت جد و پدرش و بى‌وفايى كوفيان پرداخت و آن چنان حق كلام را ادا كرد كه فرياد برآوردند:

«اى دختر پاكيزگان، قلبهاى ما را آتش زدى، ....» «2»

خطابه امام سجّاد (ع)

امام زين العابدين (ع) نيز كه مردم را آماده يافت به جمعيت كه بلند بلند گريه مى‌كردند، اشاره كرد تا ساكت شوند. سپس به پا خاست و پس از حمد پروردگار و ستايش پيامبر (ص) فرمود:

«مردم! هر كه مرا مى‌شناسد كه شناخته، و هركس نمى‌شناسد، بداند كه من «على» فرزند «حسين»، فرزند «على بن ابيطالب» صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ، هستم، من پسر كسى هستم كه او را در كنار «شَطِّ فُرات» سر بريدند، بدون آنكه خونى ريخته يا حقى را پايمال كرده باشد.

من فرزند كسى هستم كه حرمتش را شكسته، اموالش را غارت كرده و خاندانش را به اسيرى گرفته‌اند. من فرزند كشته به «قتل صَبْر»* هستم و اين براى ما افتخاريست.

مردم! شما را به خدا سوگند، آيا به ياد داريد كه روزى به پدرم (نامه ها) نوشتيد و عهد و پيمان با او بستيد، سپس مكر كرديد و به جنگ او برخاستيد و او را رها ساختيد؟!

هلاكت و زيان بر شما باد از اين توشه‌اى كه براى خود پيش فرستاديد ... فرداى قيامت با كدام چشم به رسول خدا مى‌نگريد آن هنگام كه به شما بگويد: «خاندان مرا كشتيد و حرمتم را شكستيد، پس از امّت من نيستيد!»

جمعيت، از سخنان امام (ع) منقلب شد و از هر سوى صداى گريه برخاست، بعضى خطاب به بعضى ديگر مى گفتند: «هلاك شديد، در حالى كه خود نمى‌دانيد!»

نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 67
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست