نام کتاب : تاریخ زندگانی امام هادی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 151
درس پانزدهم واكنش امام هادى عليه السلام
در برابر خواست متوكّل،
نگرشى بر فعّاليّتهاى آن حضرت در مدينه
الف- واكنش امام هادى عليه السلام در برابر
خواست متوكّل
پيشواى دهم عليه السلام علىرغم برخوردارى از پايگاه مردمى
در مدينه، مخالفت علنى و موضعگيرى آشكار عليه دستگاه خلافت را مصلحت نديد؛ بلكه همان
سياست مبارزه منفى پدر و جدّ بزرگوارش را دنبال كرد.
امام هادى عليه السلام از سوء نيّت و انگيزه شيطانى متوكّل
از احضار او، آگاهى كامل داشت و مىدانست كه اين سفر يك سفر اجبارى است و خود آن حضرت
بعدها به اين مطلب تصريح كرد: «فَحّام» از «منصورى» از عموى پدرش نقل مىكند كه روزى
امام هادى عليه السلام به من فرمود: «اى ابوموسى! من به اجبار و بىميلى به سامرّا
آورده شدم ....» [1]
گذشته از آنكه آن حضرت در ادامه سياست مبارزه منفى خود
در نامهاى كه به متوكّل نوشت، گزارشهاى والى مدينه بر ضدّ خويش را دروغ، و خود را
از هر گونه تلاش و اقدامى عليه حكومت عباسى بدور دانست؛ اينكه اگر به خواسته متوكّل
و ابراز ارادت و اشتياق او به ديدار آن حضرت پاسه ردّ مىداد، اتّهامى را كه به او
بسته بودند در عمل تأييد مىكرد؛ چرا كه موضعگيرى وى در برابر درخواست خليفه، دليل
آشكارى بر تمرّد او، و مخالفتش با نظام حاكم به شمار مىآمد.
البته ائمه عليهم السلام از مخالفت با حاكمان جور و مبارزه
با حكومت آنان و پيامدهاى آن هراسى نداشتند؛ بلكه برجستهترين فراز زندگى سياسى آن
بزرگواران را- پس از اصل موضوع رهبرى- همين مسأله تشكيل مىداد؛ ليكن در اين خط مشى
نيز همچون ديگر موارد،