نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 107
راهنمايىاش كرده باشد. اما من، نظر من اكنون اين چنين
نيست (كه شما نوشتهايد) خداى شما را رحمت كند. تا زمانى كه معاويه زنده است زمينگير
باشيد و در خانههاتان بمانيد و از كارى كه به شما بدگمان شوند پرهيز كنيد. [1]
اشاره امام عليه السلام به حيات معاويه به عنوان مانع
قيام، بيانگر اين است كه شرايط سياسى دوران امامت آن حضرت، همان شرايطى است كه در دوران
امام پيشين منجرّ به صلح شده است، و آن محوريت معاويه است كه در هر دو دوران وجود دارد.
موضعگيرى عليه سلطه معاويه
خوددارى امام حسين عليه السلام از قيام مسلحانه عليه معاويه
بدين معنى نيست كه آن حضرت در طول مدت حاكميّت طاغوت زمان، هيچگونه موضعگيرى عليه
وى نداشته و در اين زمينه بىتفاوت بوده است. امام عليه السلام اگر قيام عليه معاويه
را در آن شرايط به مصلحت اسلام نمىديد، سكوت در برابر جنايات و فزونطلبىهاى او را
نيز جايز نمىدانست. از اين رو در هر فرصت، با نوشتن نامه يا برخورد حضورى، سياستهاى
معاويه را محكوم و موضع اسلامى خود را ابراز مىكرد. به نمونه زير توجه كنيد.
معاويه- كه پس از شهادت امام حسن عليه السلام راه را براى
طرح ولايتعهدى يزيد هموار ديد- پس از گرفتن بيعت از مردم شام براى كارگزارانش در سراسر
كشور نوشت كه از مردم براى يزيد بهعنوان ولايتعهدى بيعت بگيرند.
مردم مدينه و در رأس آنان حسين بن على عليه السلام از
اين دستور سر باز زدند. معاويه كه گمان مىكرد اين سرپيچى ناشى از ناتوانى و عدم قاطعيّت
والى مدينه «مروان بن حكم» است، او را بركنار و «سعيد بن عاص» را كه فردى خشنتر و
جلاد بود جايگزين وى كرد و از او خواست مردم را به بيعت با يزيد فراخواند و مراتب را
به وى گزارش نمايد.
فرماندار جديد بر مردم فشار آورد و آنان را تهديد كرد.
با اين حال جز تعداد اندكى زير بار فرمان نرفتند. بنىهاشم به رهبرى امام حسين عليه
السلام در رأس مخالفان قرار داشتند.