نام کتاب : فراز و نشیبهای دوران رسالت و مقایسه آن با انقلاب اسلامی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 154
مدينه
بيايد، باشد كه خداوند به وسيله او به آشوب و نزاع پايان دهد.
ورود
پيامبر خدا (ص) به مدينه همراه با موفقيت بود. آن حضرت توانست بخوبى جامعه را
رهبرى كند و به نزاع چندين ساله آنان پايان دهد. مردم مدينه كه چنين ديدند،
توجهشان به عبدالله كم شد. وى كه روزى خواب رياست مدينه را مىديد، دشمنى خود نسبت
به رسول خدا را نتوانست پنهان كند و در برخورد با حضرتش گفت: نيكوتر از سخن تو اگر
حق باشد سخنى نيست. پس در خانهات بنشين و هر كس نزد تو آمد برايش سخن بگو و اگر
كسى نيامد او را (با اين حرفهايت) مرنجان و در مجلسى كه او دوست ندارد ميا «1». با
اين وجود به ظاهر اسلام آورد اما در پنهان بر كفرش باقى بود.
آرى،
عبداللهبنابى رياستطلب بود و همين امر باعث شد كه وى نتواند به سرورى پيامبر تن
دهد و رياستش را بپذيرد. او كه با وجود رسول خدا (ص) خويشتن را خرد و منزوى
مىديد، دورويى پيشه ساخت تا شايد بتواند از اين راه تيشه به ريشه اسلام زند.
وى تا
آخرين روزهاى عمرش همچنان منافق ماند. در بيشتر حوادث تاريخ اسلام نقش منفى وى
نمودار است. وى گروهى را رهبرى مىكرد كه كارش توطئهچينى بود، هر چند نتوانست به
نهال نو پاى اسلام صدمهاى بزند.
كارشكنيها و موضعگيريها
منافقان
آنچه در توان داشتند به كار گرفتند تا خود را درستكار و خيرخواه جامعه نشان دهند،
اما حوادثى براى جامعه پيش مىآمد كه چهره واقعى آنان را برملا مىساخت. جنگ يكى
از اين رخدادهاست. منافقان كه دل با اسلام نداشتند حاضر نبودند در راهش جان
ببازند. از اين رو، از شركت در جنگها خوددارى مىكردند و گاهى كه شركت مىكردند
نيز به نفع دشمن عمل مىكردند و در سست كردن روحيه مسلمانان مىكوشيدند.
اينك چند
نبرد ميان اسلام و كفر را كه موضع منافقان را بخوبى آشكار مىكند مورد بررسى قرار
مىدهيم.
--------------
(1) - براى
آشنايى با وضع منافقان، ر. ك. سيرۀ ابن هشام، ج 3، ص 234-238
نام کتاب : فراز و نشیبهای دوران رسالت و مقایسه آن با انقلاب اسلامی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 154